شاعر: فروغي بسطامي

 

کي رفته‌اي ز دل که تمنا کنم تو را

کي بوده‌اي نهفته که پيدا کنم تو را

غيبت نکرده‌اي که شوم طالب حضور

پنهان نگشته‌اي که هويدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدي که من

با صد هزار ديده تماشا کنم تو را

مستانه کاش در حرم و دير بگذري

تا قبله گاه مؤمن و ترسا کنم تو را

خواهم شبي نقاب ز رويت برافکنم

خورشيد کعبه، ماه کليسا کنم تو را